.

ساخت وبلاگ
× ۲۰:۴۷ بعد یمدت نسبتا زیاد ننوشتن، برگردم به دوران اوجم. چند دقیقه پیش وقتی رمز یسری پستای قدیمیو به درخواست یکی از خوانندگان برداشتم روزنامه وار چند خط یسریاشو ناخودآگاه دیدم. چه سختیاییو پشت سر گذاشتم. عدسی عااااااااااالی شد. فقط اگه دستگاه پودر جوپرک داشتم خوب بود،یعنی جوپرکُ پودر می‌کرد. با دست پودر نشد... با پیاز چه حالی داد. اولین بار بود اینطوری درس میکردم. رفتم‌ باز چندتا دستور پخت دیدم که متفاوت درستش کنم. ....
ما را در سایت . دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : e7nat15 بازدید : 40 تاريخ : دوشنبه 27 شهريور 1402 ساعت: 18:38

+ ۰۰:۲۴ صابخونه چند دقیقه پیش پیام داد ... خوبی، یه حرفو ننوشته بود. تماس گرفتم راهنماییش کنم چون اسم دخترشو نوشته بود. گف چند دقیقه پیش اون یکی دخترش هم بهش یاد داده و گف یاد نمی گیره. گف ناراحت نشی اگه اشتباهی فرستادم ببخشید بیدارت کردم،گفتم نه مادرجون، بیدار بودم‌. بیرون سروصدای بچه ها میاد،نتونستم بخوابم. بهش گفتم ۱۰۰ هزار بار هم بپرسید من خسته نمیشم... قبلنم چندبار حضوری بهش یاد دادم‌. صفحه گوشیش خیلی بزرگ نیس. ....
ما را در سایت . دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : e7nat15 بازدید : 49 تاريخ : دوشنبه 27 شهريور 1402 ساعت: 18:38

19:06 دارم ترانشو گوش میدم... منو هجومِ گریه... از یادِ تو فراااامووووووووووووووووش... تو بال و پر گرفتی به چیدنِ ستاره، دادی منو به خاکِ این غربتِ دوباره... قبلش داشتم اول یه ترانه شاد گوش میدادم و نشسته قر میدادم! با اسپیکر دارم گوش میدم... دوش گرفتم، پیرنِ زردمو پوشیدم. با اولین شستن کوتاه شد! سرمه ای و صورتیشم میخواستم بگیرم. خیلی جنس و طرحشو دوس دارم، بخصوص زردشو... صابخونه تا دیدش چندماه پیش گف چقد بهت میااااااااااد چقد قشنگه... ....
ما را در سایت . دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : e7nat15 بازدید : 52 تاريخ : دوشنبه 27 شهريور 1402 ساعت: 18:38

+ ۰۰:۱۳ ۲۶ شهریور ۱۴۰۲ نمیدونم یازده بود یا کمی زودتر،به خانم...زنگ زدم. بعد خودش تماس گرف. چندبار اخیر کلی شارژامو تموم کرد منم که حسابم خالی... شوخی جدی تیکمو انداختم که زنگید. ۹۹٪ خودش حرفید، با اشتیاق از پکیج و هدفش حرفید. امیدوارم موفق شه. منم تشویقش کردم. چند تماس اخیر هم خیلی راجبش حرف زد. صدای بچه ها میاد. کولرُ روشن کردم صداها کم تر بیاد که یه صدای جیر جیر داد ترسیدم،خاموش کردم. باز خوبه هوا رو به خنکی میره. ....
ما را در سایت . دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : e7nat15 بازدید : 41 تاريخ : دوشنبه 27 شهريور 1402 ساعت: 18:38

+ ۱۱:۱۳ صب زباله ها رو به همراه یمقدار از بطری های خالی آب معدنی و... بردم بیرون + نونای ریز و ترید شده برا پرنده ها،مورچه ها و... . دارم یسری کارامو انجام میدم. یه گردو و نون پنیر خوردم. دمنوش گزنه و پونه رم تازه هنو گرم بود خوردم + کشمش پلویی. پونه رُ پارسال یا پیرارسال آبجی فرستاده بود. صدای آب میاد. همسایه داره حیاطُ میشوره. تقریبا هرروز کلی مهمان دارن بعد وقتی آبی که ۷۰ اینا میشده، ۳۵۰ میاد میگه من نبودم. ....
ما را در سایت . دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : e7nat15 بازدید : 48 تاريخ : دوشنبه 27 شهريور 1402 ساعت: 18:38

+ ۲۱:۳۳ چند روز پیش یکی اومد گف می خوام کل وبتو بخونم،رمز بده و‌‌‌... تو وبشم نوشته بود دنبال اینه حالا که پول سفر ...نداره وب بخونه و... . خلاصه، منی که خیلیا رمز خواستن اصرار کردن، همم آقا بودن؛ رمز ندادم: کار سختیه، رمزا متفاوته، رمزا رو برداشتم. بعد برگشته میگه خواستم پیشنهاد دوستی بدم یا با هم بریم بیرون اما بعد ممکنه علاقه ایجاد شه من نتونم نیازاتو برطرف کنم و وبشم عوض کرد. قبلش من جواب دادم به مفهوم دوست اجتماعی که احساس نباشه معتقدم ( اونم تا حالا ....
ما را در سایت . دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : e7nat15 بازدید : 46 تاريخ : دوشنبه 27 شهريور 1402 ساعت: 18:38

+ ۲۲:۰۹ امروز ساعت سه بود، دختر صابخونه تماس گرف. (مامانش باهام قرارداد بسته،گف سند به اسم همسرشه اما کل کارای خونه با خودشه یا بیشترش، برا همین من خانم ‌... رو صابخونه میدونم،مادرجون صداش میکنم) دیدم دخترش تماس گرف، گوشی رو بیصدا بود. گف درُ باز میکنی؟ گفتم باشه ببخشید فک کردم شب میای... آخه همسایه پایینی زن و شوهره مدتیه میرن انبار اسنپ، اونوریم نزدیک دوماهه سرکاره،قبلا خونه بورس...کار می‌کرد. دیدم صابخونه سفره،خودم تنهام، گفتم همسایه پایینی گاهی خودش ....
ما را در سایت . دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : e7nat15 بازدید : 43 تاريخ : دوشنبه 27 شهريور 1402 ساعت: 18:38

+ ۰۰:۴۵ تا چند دیقه پیش با ... می حرفیدم. از خودشو شوهر و بچه هاش گف... قرار شد اگه اومد سمت ما بریم دور دور. در خونشون خراب شده باید درستش کنن. قرار شده شوهرش بنمایندگی از بقیه درستش کنه. کلی حرفیدیم... بش گفتم یه چی بگم ولی ولش کن... اخلاقمو میدونه گف باشه هروقت راحت بودی بگو.‌گفتم نمیتونم نگم من رفتم کلاس موسیقی و راستش سخت بود با تورم... گف چه خوب و ابراز خوشحالی کرد. دوس دارم کارامو تو سکوت پیش ببرم و بعد اگه قراره بقیه بفهمن اتفاقی بفهمن، مث لیسانس ....
ما را در سایت . دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : e7nat15 بازدید : 38 تاريخ : دوشنبه 27 شهريور 1402 ساعت: 18:38

× ۰۲:۲۲ ... بردن آی سی یو. استوری خواهراشو دیدم. هم خونیم. خیلی وقتا نوشتم امشبم برا خواهرش نوشتم و پاک کردم. نور چشم بابا بودن‌. باباش خودش و پسرش تک پسرن. پدربزرگش سرطان داشت نوزده بیست سالگی جوونی دور از جونش فوت کرد‌. اون هم سرطان کبد گرف. پیوند کرد ماههاست تحت درمانه. حتی با پزشکای خارج هم ... الان باز بیماریش عود کرد. پارسال وقتی کلیپشو دیدم که داره میگه سرطان گرفته و تکیده شده،چشمای سبز خوشرنگش... ....
ما را در سایت . دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : e7nat15 بازدید : 43 تاريخ : دوشنبه 27 شهريور 1402 ساعت: 18:38

+ ۲۰:۱۴ دیشب حدودا دو و نیم خوابیدم. صب ساعت هفت و‌...پا شدن،می بینم مث دو سه شب قبل، البته نامکرره،یعنی دقیق دو سه شب قبل نیس،شبای قبل،چندبار پیش اومد خوابیده بودم نگو استوری یا ریلز یا پست بقیه رو که داشتم می دیدم صدبار هی دارن تکرار میشن و حجم نتمم رو به اتمامه. تو فکرم، انقد فک کردم که آروم ترم اگه خدای نکرده خبر‌...بدن. خیلی بده شوکه شدن. معدم دردای بدی داره، سوز زدن،تیر کشیدم. برم دوش بگیرم و بیام... ....
ما را در سایت . دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : e7nat15 بازدید : 43 تاريخ : دوشنبه 27 شهريور 1402 ساعت: 18:38